خدایا... خیلی سخته همه کنارت باشن و باز احساس تنهایی کنی ٬ وقتی عاشق باشی و هیچکی از دل عاشقت با خبرنباشه٬ وقتی لبخند می زنی و توی دل گریونی٬ وقتی توخبرداری و هیچ کس نمی دونه. وقتی به زبان دیگران حرف می زنی ولی کسی نمی فهمه. فریاد می زنی وکسی صداتو نمی شنوه. وقتی تمام درها به روت بسته است و... آنگاه دست هایت را به سوی آسمان بلند می کنی و از اعماق قلب تنها و عاشق و گریانت بانگ بر می آوری که: <<ای خدای بزرگ دوستت دارم!>> حس می کنی که دیگر تنها نخواهی ماند.
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:شعر عاشقانه ,شعر,داستان عاشقانه ,داستان کوتاه ,عاشقانه,, ساعت
14:18 توسط Dina
Power By:
LoxBlog.Com |